روزهای آوینا با مامانی چطور سپری میشه
عزیز دل مامانی تقریبا هر روز منو ی سرویس اساسی میکنی بعضی وقتها اشکمو در میاری از بس جیغ میزنی و غر میزنیو همش بازی میخوای ولی وقتی ی لبخند کوچولو میزنی دلم برات ضغف میره گاهی وقتا بعد از کلی تلاش برای آروم کردنت و موفق نشدن دست به دامن بابا میشو و از سر کار میاد تا تو را آروم کنه . وقتی میخوابی مثل فرشته ها میشی و من و بابا ی نفس راحت میکشیم. وقتی خوابی دلم میخواد تا میتونم ببوسمت از بس خوشگل میشی ولی از ترس اینکه ی وقت بیدار نشی خودما کنترل میکنم و از دور قربون صدقت میرم. بعضی روزا اینقدر مشغول تو میشم که دیگه نمیرسم نهار کنم و زحمت خریدن نهار میوفته گردن جناب پدر و جیب مبارکش . دوباره عصر میشه و من و تو ت...
نویسنده :
ساناز
8:19